تفال به دیوان حافظ..
روز هجران وشب فرقت یار آخر شد زدم این فال وگذشت اختر وکار آخر شد
آن همه ناز وتنعم که خزان میفرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
واما.....اینم شاهدش...
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس ومونس شد
نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت
بغمزه مساله آموز صد مدرس شد
ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین وچشم نرگس شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی